«موزه تربیت» راویتگر آثار مردی که یک شب بارانی عاشق سینما شد
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۵۸۱۳۳
ایسنا/گیلان مهناز تربیت می گوید: اگرچه عمویم از میان ما رفته است، اما او گنجینه بسیار ارزشمندی برای ما به ارث گذاشته که همانا کتاب های مرجع و نفیس و کمیاب او در زمینههای مختلف ادبی، فلسفی، اسطوره شناسی، سینما و دانش است. خانه سینمای تهران خواهان کتابخانه شخصی استاد بود. ولی از آنجاکه عبدالله تربیت، زاده رشت است، این میراث متعلق به همه گیلانیان است و به همین دلیل با انتقال کتابخانه شخصی استاد به خانه پدری، تلاش داریم مجوز «موزه کتاب سینمای تربیت» را دریافت کرده و درب این خانه را به روی دانشجویان و پژوهشگران باز کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هفتم دی ماه، انجمن آثار مفاخر فرهنگی گیلان، مراسم یادبودی در تالار مرکزی رشت، برای یکی از پژوهشگران عرصه سینما، شادروان «عبدالله تربیت»، برگزار می کند. در این مراسم، از تلاش های علمی این چهره فرهنگی زاده رشت تقدیر می گردد که طی زندگی پر بار خود، ۸۸مقاله و ۵کتاب در حوزه سینما ترجمه کرده و به خاطر ترجمه و نقدهای سینمایی اش به «دایره المعارف سیار سینما» مشهور شده است.
در پایان مراسم، مهناز تربیت خبر می دهد که خانه پدری و زادگاه استاد تربیت قرار است به همت ۵ برادرزاده - که وراث قانونی او هستند- به عنوان «موزه کتاب سینمای تربیت» تغییرکاربری یافته و بدین منظور کتابخانه شخصی استاد به رشت منتقل شده است.
به همین منظور به محله صیقلان، کوچه خوش سرور می روم. پلاک ۱۲۱، در میان ساخت و سازهای یک کوچه بن بست، نحیف تر به نظر می رسد. اما این خانه خرد، یادگار روزهایی است که «سیف الله و عین الله تریبت» از بادکوبه به رشت مهاجرت می کنند.
خانه ای که «عبدالله و یدالله تربیت» را چنان با مناعت طبع پرورش داد که باقی آن خانواده گرم و صمیمی، پس از فوت ساکنان نخست، قصد دارند خانه را حفظ کرده و به عنوان یک مرکز فرهنگی در محله صیقلان رشت تغییرکاربری دهند.
همانقدر که عبدالله تربیت خاص بود، برادرزاده ها هم شخصیت های ممتازی هستند و گویا آزادمنشی را از پدربزرگشان، عین الله تربیت، به ارث برده اند. یک خانواده ۱۰نفره در یک خانه کوچک با۳ اتاق تودرتو با چنان مناعت طبعی پرورش می یابند که نوه های عین الله حتی حاضر نیستند، خانه پدربزرگ را نوسازی کنند و حالا همان خانه قرار است، آرام جان ابدی استادی شود که او را در زادگاهش کمتر می شناسند، ولی اهالی هنر او را دایره المعارف سیار سینمای ایران می دانند.
مهناز تربیت، با اشاره به زیست مجردانه عمویش می گوید: ما ۵ بچه بودیم که همراه پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ و عمویم در همین خانه به دنیا آمده، درس خوانده و بزرگ شدیم. انگار خواست خدا بود که ما وراث قانونی عبدالله تربیت باشیم. هرکدام از ما زندگی مستقلی داریم و چشمداشتی به میراث خانواده نداشته و تلاش داریم نام و یاد استاد را در زادگاهش و در محله صیقلان زنده نگه داریم. به همین منظور کتابخانه شخصی استاد که شامل ۷هزار جلد کتاب، مقالات و کتاب های ترجمه شده و... را به زادگاهش منتقل کرده و بنا داریم این خانه را به عنوان «موزه کتاب سینمای تربیت» تغییرکاربری دهیم تا مرکزی برای رجوع دانشجویان و پژوهشگران باشد.
وی، با اشاره به بازدید مدیرانی از اداره کل میراث فرهنگی گیلان از این خانه، یادآور می شود: درحال حاضر مکاتباتی برای دریافت مجوزهای تغییرکاربری با اداره میراث فرهنگی صورت گرفته و مراحل قانونی را طی می کند.
و من لابه لای کتاب های چیده شده روی میز و قفسه ها و کمدهای قدیمی خانه، ترجمه های مردی را می بینم، که یک شب بارانی عاشق سینما شد و برای نقد فیلم در مجلات سینمایی قلم زد و برای دیدن و ترجمه فیلم های سینمایی به دیگر زبان ها، به تنهایی چند زبان خارجه (انگلیسی، فرانسه، آلمانی و روسی) را می آموزد و اگر کسی اکنون بخواهد نام های فارسی فیلم های ترجمه شده را ببیند، حتما نام عبدالله تربیت را پای آثار ترجمه شده سینمایی خواهد دید.
ترجمه کتاب «نشانه ها و معنا در سینما»، تنها یک اثر سترگ اوست. «فیلم به عنوان فیلم» اثر پرکینز، «مثل ها و پندهای هندی»، «مصیبت ژاندارک» و... تنها برخی از ترجمه های عبدالله تربیت است که به گفته «هوشنگ گلمکانی»، مردی کم کار با خلق و خوی خاص بود و هیبتش شبیه بانکداران فیلم های وسترن بود.
و من لابه لای ۷هزار جلد کتاب و مجله - که به همت برادرزاده ها در حال فهرست نویسی و طبقه بندی است- چهره جوانی را می بینم که از فارغ التحصیلی اش عکسی به یادگار گذاشته است. لابه لای عکس های قدیمی، زندگی کاری و حوزه علاقمندی مردی را می جویم که رشته تحصیلی اش با زندگی علمی و حرفه ای او متفاوت بود.
مهناز تربیت، در این باره می گوید: عمویم مقطع دبیرستان را در محله صیقلان و مدرسه پورداود درس خواند و در رشته شیمی دانشگاه تهران قبول شد. پس از فارغ التحصیلی در همان تهران ماند. ولی مرتب به رشت و به همین خانه می آمد. او رئیس لابراتوار شرکت پاکنام بود، ولی بواسطه علاقه اش به حوزه سینما، از همان دوره دانشجویی به نقد فیلم و ترجمه علاقمند شد و برای مجلات تخصصی قلم می زد و مقاله و کتاب های زیادی هم ترجمه کرده است.
او اضافه می کند: عمویم مرد خاصی بود. بی شک اثرات زندگی و تربیت خانوادگی در خاص بودنش تاثیر داشت. پدربزرگم عین الله در سال ۱۳۰۰خورشیدی وقتی ۱۸سال سن داشت و در رشته معدن درس می خواند، همراه پدرش سیف الله از بادکوبه به ایران مهاجرت کرد. زمانی بود که شوروی سابق، افرادی را که تابعیت نداشتند، از کشور بیرون می کرد.
آنگونه که تعریف می کنند، جدما فارسی بلد نبود و بخاطر آداب و تربیت خاصی که داشتند، مسئول سفارت برای ایشان فامیلی تربیت را انتخاب می کند. سیف الله و عین الله به رشت آمده و در محله زرجوب ساکن می شوند.
مریم تربیت، تصاویری از پدربزرگش را در بقعه خواهر امام نشان می دهد و می گوید: جدما، سیف الله تربیت، انسانی شریف و بسیار مومن بود، یک بار به کربلا می رود، همانجا فوت کرده و در کربلا دفن می شود.
پدربزرگم مرد آرامی بود، در محله لب آب برنج فروشی داشت. او موسس مهدیه رشت و از خادمان بقعه خواهرامام بود. هر زمان آیت الله لاکانی، نمی توانست برای برپایی نمازجماعت حاضر شود، پدربزرگم به نیابت ایشان امام جماعت می شد. بعد از فوت هم او در مکانی در تازه آباد دفن شد که آیت الله لاکانی برای خود درنظر گرفته بود.
مادربزرگم، رقیه هاتف مظفر، نیز زنی باسواد، متمکن و با ایمان بود. آن زمان تا کلاس نهم درس خوانده بود. با اینکه تک دختر بود و ثروت زیادی داشت، ولی ارثیه اش را که خانه ای بزرگ در محله لب آب بود، وقف کرد و تا آخر عمر در همین خانه کوچک با پدربزرگم زندگی کرد.
مادرم نیز در همین خانه با ۵بچه زندگی کرد و همواره بین اعضای خانواده روابط حسنه ای برقرار بود. من یادم هست که مادربزرگم به امورات درسی ما رسیدگی می کرد.
به نظرم همه این عوامل باعث شد عبدالله تربیت، ویژگی های ممتازی داشته و نگاه متفاوتی به زندگی داشته باشد. او در تهران تنها زندگی می کرد و انس و الفتش همواره با کتاب بود و در مناسبت ها به ما کتاب هدیه می داد. به همین دلیل خواستیم، میراث او (کتابخانه شخصی اش) را به زادگاهش منتقل کنیم.
چینی نازک تنهایی استاد عبدالله تربیت در تهران و در خرداد ۱۳۲۴ زمانی می شکند.
مهناز تربیت دراین باره می گوید: اگرچه عمویم از میان ما رفته است، اما او گنجینه بسیار ارزشمندی برای ما به ارث گذاشته که همانا کتاب های مرجع و نفیس و کمیاب او در زمینههای مختلف ادبی، فلسفی، اسطوره شناسی، سینما و دانش است. خانه سینمای تهران خواهان کتابخانه شخصی استاد بود. ولی از آنجاکه عبدالله تربیت زاده رشت است، این میراث متعلق به همه گیلانیان است و به همین دلیل با انتقال کتابخانه شخصی استاد به خانه پدری، تلاش داریم مجوز «موزه کتاب سینمای تربیت» را دریافت کرده و درب این خانه را به روی دانشجویان و پژوهشگران باز کنیم.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری خانه سینما کتابخانه عبدالله تربیت رشت استانی اجتماعی استانی سیاسی زنجان کتابخانه شخصی استاد عبدالله تربیت الله تربیت همین خانه عین الله سیف الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۵۸۱۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی با آلاحمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نگذاشت
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ در شیراز زاده شد. او سومین فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت بود. دوره ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه انگلیسیزبان مهرآیین گذراند.
در سال ۱۳۱۶ اولین مقالهاش را با نام «زمستان بیشباهت به زندگی ما نیست» در نشریهای محلی چاپ کرد. در سال ۱۳۱۷ به تهران آمد و مدتی در شبانهروزی آمریکایی تهران ساکن شد و آموزش زبان انگلیسی را پی گرفت. بعد در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.
در سال ۱۳۲۰ بهعنوان معاون اداره تبلیغات خارجی در رادیو تهران استخدام شد. علیاکبر کسمایی و احمد شاملو از همکاران او در رادیو بودند. سیمین دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۲ از کار رادیو کنارهگیری کرد و در روزنامه ایران مشغول به کار شد. از این زمان به بعد، او با نام مستعار «شیرازی بینام» برای نشریات مختلف مقاله نوشت و ترجمه کرد.
در ۱۳۲۷، اولین کتاب خود را با نام «آتش خاموش» نوشت. این اثر نخستین مجموعه داستانی بود که به قلم زنی ایرانی چاپ شد. داستانهای این مجموعه با نقدهای منفی بسیاری مواجه شد. در ۱۳۲۸ با مدرک دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و یک سال بعد با جلال آلاحمد، نویسنده و مبارز اجتماعی مطرح آن سالها ازدواج کرد. این ازدواج تا مرگ نابههنگام آل احمد در سال ۱۳۴۸، بهمدت ۲۰ سال دوام داشت.
همزمان با سالروز تولد سیمین دانشور در گزارشی به مرور زندگی این نویسنده پرداختیم که مشروح آن در ادامه میآید؛
تحصیل در آمریکا
دانشور در شهریور ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی از مؤسسه فولبرایت به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در رشته زیباییشناسی تحصیل کرد. در این سفر نامههایی که بین او و جلال رد و بدل شد که بعدها در کتابی به نام «نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد» توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد. در مدت تحصیل در آمریکا «باغ آلبالو»، دشمنان چخوف»، «بئاتریس آرتور شنیتسلر» و «رمز موفق زیستن» دیل کارنگی را هم ترجمه و منتشر کرد.
بازگشت به ایران و ادامه کار نویسندگی
دانشور در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و در هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران مشغول تدریس شد. سپس مدیریت مجله نقش و نگار را پذیرفت و «کمدی انسانی» سارویان و «داغ ننگ» ناتانیل هاتورن را ترجمه کرد.
در ۱۳۳۷ کتاب «همراه آفتاب» نوشته هارولد کورلندر را ترجمه و منتشر کرد. تا اینکه در سال ۱۳۳۸ بهعنوان دانشیار کلنل علینقی وزیری در رشته باستانشناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران مشغول به کار شد. کار تدریس او در دانشگاه تهران تا بیست سال بعد، یعنی سال ۱۳۵۸ که از دانشگاه تهران بازنشسته شد، ادامه یافت.
در سال ۱۳۴۰، دومین مجموعه داستان خود با نام «شهری چون بهشت» را منتشر کرد. دانشور، همراهِ همسرش جلال آلاحمد، عضو کانون نویسندگان ایران بود. و در نخستین انتخابات، فروردین ۱۳۴۷ بهعنوان رئیس کانون نویسندگان ایران برگزیده شد. در تیر ۱۳۴۸ رمان «سووشون» را منتشر کرد که مشهورترین رمان او است و تا به حال به هفده زبان ترجمه شدهاست. بسیاری از منتقدان این اثر را یکی از ماندگارترین آثار ادبی فارسی میدانند. دو ماه بعد از انتشار «سووشون»، در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، جلال آلاحمد درگذشت.
دانشور در سال ۱۳۵۱ کتاب «چهل طوطی» را منتشر کرد. این کتاب ترجمهای است از مجموعهای از حکایتهای هندی که لین یوتانک، نویسنده چینی، در کتابی به نام The Wisdom of Indiaجمعآوری کردهاست. این کتاب که تنها همکاری آلاحمد و دانشور به حساب میآید که توسط انتشارات موج به چاپ رسید.
در سال ۱۳۶۱ کتابی را به نام «غروب جلال» را منتشر کرد. این کتاب از دو بخش تشکیل شدهاست: بخش اول کتاب، با نام «شوهرم جلال» در سال ۱۳۴۱ و در زمان حیات آلاحمد نوشته شدهاست. دانشور این کتاب را با وصف آلاحمدِ نویسنده آغاز میکند، افکار و ویژگیهای اخلاقی او را از منظر خود توصیف میکند و به جنبههای فردی، اجتماعی و سیاسی زندگی او میپردازد. بخش دوم کتاب، تقریباً بیست و یک سال بعد نوشته شدهاست. در این بخش، دانشور خاطره روز درگذشت آلاحمد را روایت میکند. نام کتاب، از همین بخش دوم گرفته شدهاست.
در سال ۱۳۷۲، اولین کتاب از سهگانه سیمین دانشور، به نام «جزیره سرگردانی» منتشر شد که به دغدغههای روشنفکران ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ میپرداخت. در ۱۳۷۶ مجموعه داستان «از پرندههای مهاجر بپرس» با همکاری نشر نو و نشر کانون چاپ شد. در سال ۱۳۷۸ یادنامه جلال آلاحمد توسط علی دهباشی منتشر شد که گفتوگویی مفصل با دانشور را شامل میشد. جلد دوم تریلوژی دانشور، «ساربان سرگردان»، در سال ۱۳۸۰ را چاپ کرد.
دانشور در گفتوگو با ناصر حریری گفتهاست او و جلال آلاحمد هر چه مینوشتند، به هم نشان میدادند اما او هرگز اجازه نمیداده جلال در نوشتههایش دست ببرد. همچنین دانشور هیچگاه از نثر آلاحمد که دستکم سه دهه یکهتاز میدان نویسندگی بود، تأثیر نپذیرفت و زندگی مشترک در شیوه نگارش او اثر نگذاشت و استقلال خود را حفظ کرد.
درگذشت
سیمین دانشور در ۳۰ تیر ۱۳۸۶ بهعلت مشکلات حاد تنفسی در بیمارستان پارس تهران بستری شد. با بستری شدن او شایع شد که وی درگذشتهاست اما این خبر تکذیب شد. او در ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ با تشخیص تیم پزشکی از بیمارستان پارس مرخص شد. دانشور پس از یک دوره بیماری آنفولانزا، عصر روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ برابر در ۹۰ سالگی در خانهاش در تهران درگذشت. قبر سیمین دانشور در قطعه هنرمندان بهشت زهرا است.
الهام قاسمی
کد خبر 6089822 الناز رحمت نژاد